سفارش تبلیغ
صبا ویژن


یه عاشق

به نام زیباترین زیباییها

امروز هر آنچه مینویسم برای دل خودم مینویسم ولا غیر

دلم خیلی گرفته

انگار از همه دورم

تنهای تنها

حتی حال نوشتن هم ندارم

دوستانم میگن عاشق شدی ولی فکر میکنم عاشقی شش سالی هست دور و برم پرسه نمیزنه

به جرات می تونم قسم بخورم پنج شش سالی هست عاشق هیچ ننه مرده ای نشدم

به قول سهراب

پدرم وقتی مرد

پاسبانها همه شاعر بودند

مرد بقال از من پرسید چند من خربزه می خواهی

من از او پرسیدم

دل خوش سیری چند؟ 


نوشته شده در چهارشنبه 87/12/28ساعت 2:5 صبح توسط مهدی نظرات ( ) | |

 تقدیم به تو که بهترینی:

بر نیامد از تمنای لبت کامم هنوز

از فراق جام لعلت دردی آشامم هنوز

روز اول رفت دینم بر سر زلفین تو

تا چه خواهد شد در این سودا سرانجامم هنوز

ای که گفتی جان بده تا باشدت ارام جان

جان به غمهایش سپردم نیست آرامم هنوز


نوشته شده در چهارشنبه 87/12/28ساعت 2:5 صبح توسط مهدی نظرات ( ) | |

در رویاهایم دخترکی لانه کرده است
دختری
مثل همه ی دخترکان زمین
اما
نه می شناسمش
نه حرف می زند
تنها صدای گامهایش را میشنوم
که در خوابهای سرگردانم می دود
دخترکی است بی چهره،بی صدا
.
.
.
و من عاشق دخترک رویاهایم شده ام

نوشته شده در چهارشنبه 87/12/28ساعت 1:59 صبح توسط مهدی نظرات ( ) | |

دوست ات می دارم بی آنکه بخواهمت
سال گشته گی ست این
که به خود در پیچی ابروار
بغری بی آن که بباری؟
سال گشته گی ست این
که بخواهی اش
بی آن که بیفشاری اش؟
سال گشته گی ست این؟
خواستن اش
تمنای هر رگ
بی آن که در میان باشد
خواهشی حتا؟
نهایت عاشقی ست این؟
آن وعده ی دیدار در فراسوی پیکرها؟
"احمد شاملو"

نوشته شده در چهارشنبه 87/12/28ساعت 1:59 صبح توسط مهدی نظرات ( ) | |

واقعا معذرت می‏خواهم که به نظراتتون جواب ندادم آخه بیشترشون درخواست تبادل لینک بود، ولی سعی می‏کنم از این به بعد به نظراتتون رسیدگی کنم!

ماجرای طنز

روزی مردی به سفر میرود و به محض ورود به اتاق هتل ، متوجه میشود که هتل به کامپیوتر مجهز است . تصمیم میگیرد به همسرش ایمیل بزند . نامه را مینویسد اما در تایپ ادرس دچار اشتباه میشود و بدون اینکه متوجه شود نامه را میفرستد . در این ضمن در گوشه ای دیگر از این کره خاکی ، زنی که تازه از مراسم خاک سپاری همسرش به خانه باز گشته بود با این فکر که شاید تسلیتی از دوستان یا اشنایان داشته باشه به سراغ کامپیوتر میرود تا ایمیل های خود را چک کند . اما پس از خواندن اولین نامه غش میکند و بر زمین می افتد . پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش میرود و مادرش را بر نقش زمین میبیند و در همان حال چشمش به صفحه مانیتور می افتد:

گیرنده : همسر عزیزم

موضوع : من رسیدم

میدونم که از گرفتن این نامه حسابی غافلگیر شدی . راستش انها اینجا کامپیوتر دارند و هر کس به اینجا می اد میتونه برای عزیزانش نامه بفرسته . من همین الان رسیدم و همه چیز را چک کردم . همه چیز برای ورود تو رو به راهه . فردا میبینمت . امیدوارم سفر تو هم مثل سفر من بی خطر باشه . وای چه قدر اینجا گرمه  !!


نوشته شده در سه شنبه 87/11/22ساعت 6:24 عصر توسط مهدی نظرات ( ) | |

عشق یعنی مستی و دیوانگی

عشق یعنی با جهان بیگانگی

عشق یعنی شب نخفتن تا سحر

عشق یعنی سجده ها با چشم تر

عشق یعنی در جهان رسوا شدن

عشق یعنی اشک حسرت ریختن

عشق یعنی لحظه های التهاب

عشق یعنی لحظه های ناب ناب

عشق یعنی دیده بر در دوختن

عشق یعنی در فراقش سوختن

عشق یعنی سرورای آویختن

عشق یعنی زندگی را باختن

عشق یعنی عطر گلهای سفید



نوشته شده در یکشنبه 86/11/28ساعت 11:24 صبح توسط مهدی نظرات ( ) | |

،تـنها عشق با روح انسان پـیـونـد می خورد،

،زنـدگـی بـدون عـشـق ،سـرد و مـرده اسـت،

،زنـدگـی  تـوام  عـشـق ،گرم و پـر خروش اسـت،

،هـر کـس کـه عشق را هـرگز نیافت زندگی هـم نکرد،

،و کسی هـم کـه عشق را یـافـت زنگی اش را ازدست داد،

،عشق شوری در نهاد ما نهاد***جان ما در بوته سودا نهاد،

،بـا عشق می توان دنیـا رو  بـه  انـدازه یک نفر کوچک کـرد،

،بـا عشق مـی تـوان یک نفر رو بـه اندازه دنیا بزرگ کرد،

،عشق با درد هـمـراه است، چون دگرگون می کند،

،عشق واقعی تنـهایی را به یگانگی مبدل میکند،

،عشق زیباست چون ،خدا،عشق را به ما

love


نوشته شده در یکشنبه 86/11/28ساعت 11:24 صبح توسط مهدی نظرات ( ) | |

یا دوست

...گفتن بچه شیعه ها رو بپیچونیم.

...گفتن هر جا یه بچه شیعه فکر ش رو به کار بندازه اونجا دیگه مرز ما

نیست.

...گفتن باید کاری کنیم تا پای فعالیت رسید بگن حسش نیست.

...گفتن اینا تمدن پرباری دارن باید فرهنگ بهشون تزریق کنیم تا سراغ

داشته هاشون نرن.

...خلاصه هر کاری که سستی و کم فکری و بی هویتی توش باشه عشق

صهیونیست ها و سگ هاشونه و هر کاری که شکوفایی و حماسه و

بازگشت به تمدن غنی اسلامی توش باشه شیشه ی عمرشون رو می

شکنه.

...یه کم فکر کن جون من!

                                                                        


نوشته شده در یکشنبه 86/11/28ساعت 11:18 صبح توسط مهدی نظرات ( ) | |

یا دوست

شعر من آبی شد

تا تو از روزنه ی عشق تجلی کردی

و دلم هم نفس باغچه شد

              غنچه ی ناز لبت تا به گل خنده شکفت.

تقدیم به ستاره ی دنباله دار عشق که سال هاست در انتظار یک لحظه عبورش نشسته ایم.

                                                                        امضا:مهدی!

 


نوشته شده در یکشنبه 86/11/28ساعت 11:18 صبح توسط مهدی نظرات ( ) | |


نوشته شده در شنبه 86/11/27ساعت 10:40 صبح توسط مهدی نظرات ( ) | |

<      1   2   3   4      >
قالب : پیچک

کد آهنگ

کد موسیقی

بزرگترین سایت جاوا اسکریپت ایران