سفارش تبلیغ
صبا ویژن


یه عاشق

سلام

دل می رود ز دستم صاحبدلان خدا را           دردا که راز پنهان خواهد شد اشکارا

 

خوب من تو مرحله باور موندم با تمام تلاشی که کردم نتونستم , نتونستم دلم رو راضی کنم که از یه چیزش بگذره..........  خوب نتونستم چی کار کنم نمیشه نمی تونم نمی تونم تحمل این یکی رو ندارم .......................

شاید ضعیف تر از اونی هستم که فکر می کردم .........

اخه همیشه به خاطر اون زندگی عجیب غریبی که داشتم و پشت سرگذاشتن همه اونا و باور این اصل که (( این نیز بگذرد))  به این باور رسیده بودم که ادم منطقی و محکمی هستم و دنبال محالات نمی رم اما................

خوب حالا دیگه نمی تونم خودمو گول بزنم . این یکی فرق داره سخته سخت تر از اون که دل من یارای کشیدنشو داشته باشه حتی فکرش سوزنده است ....

تا کی می تونم خوددار باشم و دم نزنم؟

 

چه خوبه که خدا به بنده هاش اشک رو هدیه داده ...........

چه خوبه که شب رو آفرید  ................

چه خوبه که درددل هامون رو گوش می کنه.............

 

خدا جونم ممنونم

 


نوشته شده در سه شنبه 88/7/28ساعت 11:1 عصر توسط مهدی نظرات ( ) | |

قالب : پیچک

کد آهنگ

کد موسیقی

بزرگترین سایت جاوا اسکریپت ایران