سفارش تبلیغ
صبا ویژن


یه عاشق

زیر این طاق کبود ، یه مرغ عشقِ تنها ، اسیر یه قفس کوچیک بود.

یه روز یه شاپرک به اون قفس سرک کشید...

شاپرک با دیدن اون مرغ عشق دلش گرفت

رفت توی قفس...

با شنیدن حرفای اون مرغ عشق ، غمی وجودش رو گرفت.

به مرغ عشق گفت : بیا از اینجا بریم،
بیا بریم توی آسمون

دست به ابرا بزنیم...

مرغ عشق ، نگاهش بهاری شد...

اشک از چشماش جاری شد...

شاپرک با خودش تصمیمی گرفت ،

آه سردی کشید ...

بعد از اون روز دیگه اون قفس رنگ تنهایی ندید.

شاپرک توی دوستی چیزی برای مرغ عشق کم نگذاشت...

تا اینکه یه روز هوا سرخ آبی شد...

باد سردی پیچید توی قفس...

شاپرک یخ کرد و وجودش رو سرما گرفت...

بعدش دیگه اون شاپرک چشماشو باز نکرد.

مرغ عشق ، شاپرک رو به دست خدا سپرد...

نگاهش به آسمون....

تا که دق کردشو مُرد


نوشته شده در یکشنبه 86/11/14ساعت 1:42 عصر توسط مهدی نظرات ( ) | |

قالب : پیچک

کد آهنگ

کد موسیقی

بزرگترین سایت جاوا اسکریپت ایران